لطفا بدون ماسک وارد نشوید
- شناسه خبر: 7236
- تاریخ و زمان ارسال: 11 اردیبهشت 1399 ساعت 06:05
- بازدید : 137
- نویسنده: mfathi
چون ما کادر درمان ،جانمان را از سر راه آورده ایم تا در پای آنهایی که با ماسک نفسشان می گیرد فدا کنیم.
لابد به قول صدا و سیما ما برای رضای خدا و خدمت به خلق جانمان را در طبق اخلاص گذاشته ایم.
اگر نخواهیم جانمان را فدا کنیم چه؟ اگر از طبق اخلاص گذاشتن بدمان بیاید چه؟
آیا میشود از کسانی که جان ما را با بی خیالی به خطر می اندازند شکایت کرد؟
آیا میشود کسانی را که ماسک نمیزنند و توی صورت ما سرفه می کنند تنبیه و جریمه کرد؟
آیا اگر نظام پزشکی حکومت ایران اعلام کند: ” از فردا با بیمارانی که در مطبها ماسک نمی زنند برخورد قانونی خواهد شد!” چیزی عوض خواهد شد؟
جواب منفیست.
اول
خانم محترمی وارد مطب میشود به محض سلام و علیک ،ماسکش را برمی دارد و شروع به شرح بیماری اش می کند.
می گویم: لطفا ماسکتان را بر ندارید!
می گوید: آخه با ماسک نمیتوانم حرف بزنم
میگویم :پس من چطور چهارساعتست دارم با ماسک حرف می زنم؟
میگوید: چشم !
بعد از دو کلمه.. دوباره ماسکش را پایین می کشد و حرف می زند و میگوید به خدا با ماسک نمی توانم !
دوم
وارد مطب میشود صندلی بیمار را که تا دو متر عقب برده ام سه متر جلو میکشد تا صورتش کاملا به صورت من بچسبد!
میگویم :لطفا عقب تر !
میگوید: آخه دکتر یک چیز مهمی باید بگم!
میگویم: یعنی از فاصله دومتری نمی شود چیز مهمی گفت؟ در ضمن مگر منشی نگفت بدون ماسک وارد نشوید!؟
میگوید: بله .. گفت و رفتم ماسک خریدم…
از جیبش ماسکش را در می آورد..
میگویم: پس چرا ماسکت را نمیزنی ؟
می گوید: نفسم می گیرد.. نمیزنم ولی شما گفتید بدون ماسک نیا ! ببین این هم ماسک!.. دارم ..ولی نمی زنم.. نمی توانم
سوم
سرفه کنان وارد میشود..
می گوید :دوسالست سرم درد می کند
میگویم: چرا با این سرفه و بدون ماسک راه افتادی بیرون؟ آنهم بخاطر سردردی که از دوسال پیش داشتی؟
می زند زیر خنده و کمی از آب دهانش موقع خنده به طرف من پرت می شود
خودم را عقب می کشم
می گوید: نه! نترس دکتر! من کرونا نمی گیریم!
میگویم: از کجا مطمئنی؟
میگوید: من معتادم و معتادها کرونا نمی گیرند!
میگویم: خوش به حالت!
ماسکم را سفت تر می کنم و شیلدم را پایینتر می کشم و وقتی میرود مثل دیوانه ها همه میز را با اسپری خیس می کنم چند پاف هم روی سر و کله ام میزنم
به سرفه می افتم
چهارم
منشی: یک نفر هست که ماسک ندارد و می گوید بعد از دادن ویزیت دیگر پولی ندارد که ماسک بخرد !
میگویم: با چهارتومن میشود ماسک خرید …سرم را می خارانم و می گویم: باشه یک ماسک از مطب بهش بده!
داخل میشود معاینه اش که تمام میشود و می خواهم داروهایش را بنویسم
میگوید :دکتر! خارجی بنویس!
میگویم :خیلی گران می شود اشکالی ندارد؟
می گوید: نه!…
خون، خونم را می خورد
پنجم
پدری با پسر جوانش که سرش باند پیچی شده وارد می شود هیچکدام ماسک نزده اند
میگویم: چرا ماسک نزدید؟
پدر ،چهره اش عوض میشود ، انگار به او بر خورده باشد ..
می گوید : ماسک داریم …نیاورده ایم
انگار دلش خنک نمی شود.. می گوید: ببخشید شما که به ما می گویید باید ماسک بزنید برای ماشینتان کپسول آتش نشانی دارید؟ میگویم: نه
میگوید :من تخصصم در کپسول آتش نشانی ست و به نظرم همه ماشینها باید داشته باشند!
ماتم می برد!!!
نمیدانم چه باید بگویم؟
خودش هم ظاهرا از چیزی که گفته شرمنده شده ..سریع می پرسد ماشینتان چیست تلفنتان را بدهید من یک کپسول تقدیمتان کنم!
هنوز دارم روی ارتباط ماسک نزدن بیمار با نداشتن کپسول آتش نشانی در ماشینم فکر می کنم و تا همین الان هم به نتیجه ای نرسیده ام.
حالا فهمیدید چرا آمار تلفات کادر پزشکی در ایران اینقدر بالاست؟
چون ما کادر درمان ،جانمان را از سر راه آورده ایم تا در پای آنهایی که با ماسک نفسشان می گیرد فدا کنیم.
لابد به قول صدا و سیما ما برای رضای خدا و خدمت به خلق جانمان را در طبق اخلاص گذاشته ایم.
اگر نخواهیم جانمان را فدا کنیم چه؟ اگر از طبق اخلاص گذاشتن بدمان بیاید چه؟
آیا میشود از کسانی که جان ما را با بی خیالی به خطر می اندازند شکایت کرد؟
آیا میشود کسانی را که ماسک نمیزنند و توی صورت ما سرفه می کنند تنبیه و جریمه کرد؟
آیا اگر نظام پزشکی حکومت ایران اعلام کند: ” از فردا با بیمارانی که در مطبها ماسک نمی زنند برخورد قانونی خواهد شد!” چیزی عوض خواهد شد؟
جواب منفیست.
چون در جایی زندگی می کنیم که هیچ کسی برای قانونهایی مثل قانون ماسک زدنِ اجباری (به فرض اینکه اصلا قانونگذاران ما اهمیتی به چیزهای پیش پا افتاده ای مثل حفظ جان کادر درمانی کشورشان بدهند)، تره هم خُرد نمی کنند!
در جایی زندگی می کنیم که تلف شدن بخاطر اشتباه دیگران ،آدم را به مقام والای شهادت نائل می کند.
پزشک و غیر پزشک هم ندارد اگر مهندس هم باشید و هواپیمایتان را اشتباهی در آسمان بزنند و خاکستر شوید نه تنها اشکالی ندارد بلکه باید خوشحال باشید که شهید شده اید.
در اینجا برای آنهایی که نمی فهمند و اشتباه می کنند و با اشتباهشان دیگران را می کشند، هیچ جریمه ای نمی نویسند.
اینجا هیچکسی از اشتباه کردن حتی اگر به قیمت جان کسی تمام شود دچار عذاب وجدان نمی شود.
اینجا دنده عقب زدن در بزرگراه موجب شرمندگی نیست فقط اشتباهست
اینجا نفهمیدن و اشتباه کردن جرم نیست
ولی مجازات فهمیدن گاهی ، بسیار سنگین است
پس
بیچاره آن کسی که گرفتار عقل شد
خوشبخت آنکه کره خر آمد الاغ رفت
و اینجا جاییست که بوعلی سینا
گه ملحد و گه دهری و کافر باشد
گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد
باید بچشد عذاب تنهایی را
مردی که ز عصر خود فراتر باشد